معنی فارسی obligatoriness

B1

خصوصیت و کیفیت الزام‌آور بودن یک قاعده یا قانون.

The state or quality of being obligatory.

example
معنی(example):

الزام‌آور بودن این سیاست، عدالت را تضمین می‌کند.

مثال:

The obligatoriness of the policy ensures fairness.

معنی(example):

او درباره الزام‌آور بودن قوانین جدید سوال کرد.

مثال:

He questioned the obligatoriness of the new rules.

معنی فارسی کلمه obligatoriness

: معنی obligatoriness به فارسی

خصوصیت و کیفیت الزام‌آور بودن یک قاعده یا قانون.