معنی فارسی obliqued
B1کج، اشاره به چیزی که در زاویهای غیر مستقیم قرار دارد.
Tilted or angled away from the vertical or horizontal, often referring to lines or shapes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خطوط کج در اثر هنری حس حرکت را اضافه میکند.
مثال:
The obliqued lines in the artwork add a sense of movement.
معنی(example):
جهت کج اتاق حس بیشتری از فضای باز را ایجاد میکند.
مثال:
The obliqued orientation of the room makes it feel more spacious.
معنی فارسی کلمه obliqued
:
کج، اشاره به چیزی که در زاویهای غیر مستقیم قرار دارد.
