معنی فارسی obliterative
B2نابودکننده، به فرایند یا عملی گفته میشود که باعث از بین رفتن یا حذف کامل چیزی میگردد.
Causing complete destruction or removal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایند نابودکننده تمام نشانههای ساختمان قدیمی را از بین برد.
مثال:
The obliterative process removed all signs of the old building.
معنی(example):
در جراحی نابودکننده، هدف از بین بردن هر گونه نشانهای از بیماری است.
مثال:
In obliterative surgery, the goal is to eliminate any traces of the disease.
معنی فارسی کلمه obliterative
:
نابودکننده، به فرایند یا عملی گفته میشود که باعث از بین رفتن یا حذف کامل چیزی میگردد.