معنی فارسی obsecrated
B1سوگند داده شده، اشاره به حالتی که چیزی به عنوان مقدس شناخته شده است.
Consecrated or dedicated in a solemn manner.
- VERB
example
معنی(example):
این مکان با گلها و دعاها سوگند داده شد.
مثال:
The site was obsecrated with flowers and prayers.
معنی(example):
پس از سوگند دادن، آثار باستانی توسط جامعه گرامی داشته شدند.
مثال:
Upon being obsecrated, the relics were honored by the community.
معنی فارسی کلمه obsecrated
:
سوگند داده شده، اشاره به حالتی که چیزی به عنوان مقدس شناخته شده است.