معنی فارسی obsecrationary
B1مرتبط با ابسکره، دعا یا لفاظی که به درخواست یا تقاضا از خداوند یا موجودات الهی اشاره دارد.
Pertaining to obsecration; typically involving a plea or entreaty in a religious context.
- OTHER
example
معنی(example):
آیینهای ابسکریشنری با دقت زیادی انجام شد.
مثال:
The obsecrationary rituals were performed with great care.
معنی(example):
جامعه مراسمهای ابسکریشنری را برای بزرگداشت نیاکانشان برگزار کردند.
مثال:
The community held obsecrationary events to honor their ancestors.
معنی فارسی کلمه obsecrationary
:
مرتبط با ابسکره، دعا یا لفاظی که به درخواست یا تقاضا از خداوند یا موجودات الهی اشاره دارد.