معنی فارسی obsecratory

B1

مرتبط با ابسکره، اشاره به نوعی درخواست یا دعا در زمینه‌های مذهبی یا معنوی.

Relating to or expressing a plea or supplication, often in a religious context.

example
معنی(example):

لحن ابسکراتوری در صدای او فوریت را منتقل کرد.

مثال:

The obsecratory tone in her voice conveyed urgency.

معنی(example):

در طول مراسم، بسیاری از عبارات ابسکراتوری بیان شدند.

مثال:

During the ceremony, many obsecratory phrases were uttered.

معنی فارسی کلمه obsecratory

: معنی obsecratory به فارسی

مرتبط با ابسکره، اشاره به نوعی درخواست یا دعا در زمینه‌های مذهبی یا معنوی.