معنی فارسی obstreperously
B2بهطرز سرکش و بیادبانه؛ بهگونهای که قابل کنترل نباشد.
In a noisy and boisterous manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
کودکان در حین بازی بهطور سرکش فریاد زدند.
مثال:
The children shouted obstreperously during the game.
معنی(example):
او بهطور سرکش نقطه نظر خود را مطرح کرد و از شنیدن نظرات دیگران خودداری کرد.
مثال:
She obstreperously argued her point, refusing to listen to anyone else.
معنی فارسی کلمه obstreperously
:
بهطرز سرکش و بیادبانه؛ بهگونهای که قابل کنترل نباشد.