معنی فارسی obstreperousness
B2کیفیت یا حالت سرکشی و نافرمانی، بهویژه در روابط اجتماعی.
The quality of being uncontrollably noisy or defiant.
- NOUN
example
معنی(example):
سرکشی او در میان همکلاسیهایش معروف بود.
مثال:
Her obstreperousness was well-known among her peers.
معنی(example):
سرکشی کودکان یادگیری درس را دشوار کرده بود.
مثال:
The obstreperousness of the children made it difficult to focus on the lesson.
معنی فارسی کلمه obstreperousness
:
کیفیت یا حالت سرکشی و نافرمانی، بهویژه در روابط اجتماعی.
