معنی فارسی obtenebrate

B1

تاریک کردن یا کمرنگ کردن، به ویژه با پوششی.

To darken or obscure.

example
معنی(example):

ابرها به نظر می‌رسیدند که ماه درخشان را تاریک می‌کنند.

مثال:

The clouds seemed to obtenebrate the bright moon.

معنی(example):

اتاق توسط پرده‌های ضخیم تاریک شده بود.

مثال:

The room was obtenebrated by the thick curtains.

معنی فارسی کلمه obtenebrate

: معنی obtenebrate به فارسی

تاریک کردن یا کمرنگ کردن، به ویژه با پوششی.