معنی فارسی on the trot

B1

به معنای در حال حرکت سریع یا فعالیت مداوم.

To be in a state of continuous movement or activity.

example
معنی(example):

سگ در حال دویدن بود و به شادی در پارک می‌چرخید.

مثال:

The dog was on the trot, happily running around the park.

معنی(example):

او تمام روز در حال رفت و آمد بود و از فروشگاه‌های مختلف بازدید می‌کرد.

مثال:

He was on the trot all day, visiting different shops.

معنی فارسی کلمه on the trot

: معنی on the trot به فارسی

به معنای در حال حرکت سریع یا فعالیت مداوم.