معنی فارسی opaquely

B1

به طوری که واضح یا روشن نباشد، مخفی یا غیر شفاف.

In a manner that does not allow light to pass through; not transparent.

example
معنی(example):

شیشه به طور غیر شفاف پوشانده شده بود و اجازه نمی‌داد کسی به داخل نگاه کند.

مثال:

The glass was opaquely coated, preventing anyone from seeing inside.

معنی(example):

او به طور غیر شفاف صحبت کرد و فهمیدن نظرش برای ما دشوار بود.

مثال:

He spoke opaquely, making it hard for us to understand his point.

معنی فارسی کلمه opaquely

: معنی opaquely به فارسی

به طوری که واضح یا روشن نباشد، مخفی یا غیر شفاف.