معنی فارسی out of one's tree
B1از درخت خود افتادن، به معنای دیوانه بودن یا رفتار غیرمنطقی و احمقانه نشان دادن است.
To be insane or acting irrationally.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر او فکر میکند که این جواب میدهد، باید از درخت خود بیفتد.
مثال:
He must be out of his tree if he thinks that will work.
معنی(example):
او درباره این طرح از خود بیخود شده بود.
مثال:
She was out of her tree about the plan.
معنی فارسی کلمه out of one's tree
:از درخت خود افتادن، به معنای دیوانه بودن یا رفتار غیرمنطقی و احمقانه نشان دادن است.