معنی فارسی outpass

B1

عبور کردن از چیزی یا کسی، به ویژه در زمینه رقابت.

To surpass or move beyond something.

example
معنی(example):

شما می‌توانید با استفاده از لاین چپ، از ماشین کند عبور کنید.

مثال:

You can outpass the slow car by using the left lane.

معنی(example):

برای اینکه از رقبای خود پیشی بگیرید، باید نوآوری کنید.

مثال:

In order to outpass the competition, you need to innovate.

معنی فارسی کلمه outpass

: معنی outpass به فارسی

عبور کردن از چیزی یا کسی، به ویژه در زمینه رقابت.