معنی فارسی outpried
B1به معنای قیمتگذاری کردن به گونهای که کسی نمیتواند از آن فراتر رود.
A less common term referring to being priced out of a market.
- VERB
example
معنی(example):
او توسط بهترین معاملهگر قیمتگذاری شد.
مثال:
He had been outpried by the top dealer.
معنی(example):
او در مذاکرات املاک احساس قیمتگذاری شده کرد.
مثال:
She felt outpried in the real estate negotiations.
معنی فارسی کلمه outpried
:
به معنای قیمتگذاری کردن به گونهای که کسی نمیتواند از آن فراتر رود.