معنی فارسی overafflict

B1

رنجاندن به صورت بیش از حد و غیر مطلوب.

To afflict excessively or severely.

example
معنی(example):

این خبر به نظر می‌رسید که جامعه را بیش از حد رنج می‌دهند.

مثال:

The news seemed to overafflict the community.

معنی(example):

به طوری که بیش از حد رنجاندن کسی می‌تواند باعث ایجاد تنش غیرضروری شود.

مثال:

To overafflict someone can cause unnecessary distress.

معنی فارسی کلمه overafflict

: معنی overafflict به فارسی

رنجاندن به صورت بیش از حد و غیر مطلوب.