معنی فارسی overagitation
B1وضعیتی که در آن فرد یا گروه دچار تحریک یا آشفتگی بیش از حد میشود.
A state of excessive agitation or disturbance.
- NOUN
example
معنی(example):
تحریک بیش از حد در جمعیت منجر به رفتارهای بینظم شد.
مثال:
The overagitation in the crowd resulted in chaotic behavior.
معنی(example):
مدیریت تحریک بیش از حد میتواند به بهبود بهرهوری کمک کند.
مثال:
Managing overagitation can improve productivity.
معنی فارسی کلمه overagitation
:
وضعیتی که در آن فرد یا گروه دچار تحریک یا آشفتگی بیش از حد میشود.