معنی فارسی overblessed

B1

بیش از حد برکت یافته، حالتی که احساس خوش شانسی یا سعادت زیاد می‌کنید.

Feeling excessively fortunate or blessed.

example
معنی(example):

او بعد از دریافت tanta محبت احساس برکت بیشتری کرد.

مثال:

She felt overblessed after receiving so much kindness.

معنی(example):

در سخنرانی‌اش، او اشاره کرد که چقدر با خانواده و دوستانش برکت بیشتری احساس کرده است.

مثال:

In his speech, he mentioned how overblessed he felt with his family and friends.

معنی فارسی کلمه overblessed

:

بیش از حد برکت یافته، حالتی که احساس خوش شانسی یا سعادت زیاد می‌کنید.