معنی فارسی overbreathing
B1حالت یا عمل نفس کشیدن بیش از حد معمول که ممکن است باعث اضطراب و ناراحتی شود.
The act of breathing excessively.
- verb
verb
معنی(verb):
To hyperventilate.
example
معنی(example):
بیش از حد نفس کشیدن میتواند احساس عدم راحتی ایجاد کند.
مثال:
Overbreathing can cause a feeling of unease.
معنی(example):
او در حین مدیتیشن متوجه بیش از حد نفس کشیدن خود شد.
مثال:
She became aware of her overbreathing during meditation.
معنی فارسی کلمه overbreathing
:
حالت یا عمل نفس کشیدن بیش از حد معمول که ممکن است باعث اضطراب و ناراحتی شود.