معنی فارسی overcopious
B1بیش از حد در معرض و یا پر از اطلاعات.
Excessively abundant or plentiful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گزارش بیش از حد پرحجم بود و خواندن آن دشوار بود.
مثال:
The report was overcopious, making it hard to read.
معنی(example):
یادداشتهای بیش از حد پرحجم او برای دانشآموزان گیجکننده بود.
مثال:
His overcopious notes were overwhelming for the students.
معنی فارسی کلمه overcopious
:
بیش از حد در معرض و یا پر از اطلاعات.