معنی فارسی overdiligence
B1دقت بیش از حد، تلاش بیوقفه برای انجام کارها که میتواند به آسیبهای روحی منجر شود.
Excessive attention to detail or effort in activities, often leading to negative consequences.
- NOUN
example
معنی(example):
دقت بیش از حد او در کار گاهی او را تحت فشار قرار میداد.
مثال:
Her overdiligence at work sometimes made her stressed.
معنی(example):
دقت بیش از حد میتواند به فرسودگی منجر شود اگر فرد استراحت نکند.
مثال:
Overdiligence can lead to burnout if one does not take breaks.
معنی فارسی کلمه overdiligence
:
دقت بیش از حد، تلاش بیوقفه برای انجام کارها که میتواند به آسیبهای روحی منجر شود.