معنی فارسی overdominate

B1

به تسلط و کنترل بیش از حد بر دیگران در یک موقعیت اجتماعی یا حرفه‌ای اطلاق می‌شود.

To exert excessive control or influence over others.

example
معنی(example):

برخی افراد تمایل دارند گفتگوها را بیش از حد تحت سلطه خود درآورند بدون اینکه متوجه شوند.

مثال:

Some individuals tend to overdominate conversations without realizing it.

معنی(example):

مدیران نباید تیم‌های خود را بیش از حد تحت کنترل خود درآورند بلکه باید به نظرات همه اهمیت دهند.

مثال:

Managers should not overdominate their teams but instead encourage input from everyone.

معنی فارسی کلمه overdominate

: معنی overdominate به فارسی

به تسلط و کنترل بیش از حد بر دیگران در یک موقعیت اجتماعی یا حرفه‌ای اطلاق می‌شود.