معنی فارسی overflog
B1بررسی کردن یا ارزیابی چیزی به طور افراطی یا بیش از حد.
To evaluate or criticize excessively.
- VERB
example
معنی(example):
مربی معمولاً بازیکنان را در طول تمرین زیاد سرزنش میکند.
مثال:
The coach tends to overflog the players during training.
معنی(example):
او اسب را زیاد تحت فشار قرار میداد و آن را بیش از حد میرانید.
مثال:
She was overflogging the horse, pushing it too hard.
معنی فارسی کلمه overflog
:
بررسی کردن یا ارزیابی چیزی به طور افراطی یا بیش از حد.