معنی فارسی overfruited
B1بسیار میوه دادن به یک درخت یا گیاه، به گونهای که از حد معمول فراتر رود و احتمال خرابی یا کاهش کیفیت میوه را به وجود بیاورد.
Having produced more fruit than what is typical or can be supported, often leading to negative effects on the plant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درخت به حد نهایی میوه رسیده و نمیتواند میوه بیشتری را تحمل کند.
مثال:
The tree has become overfruited and cannot support more fruit.
معنی(example):
پس از یک فصل که درختان بیش از حد میوه دادهاند، باغ کمتر سالم به نظر میرسد.
مثال:
After a season of being overfruited, the orchard looks less healthy.
معنی فارسی کلمه overfruited
:
بسیار میوه دادن به یک درخت یا گیاه، به گونهای که از حد معمول فراتر رود و احتمال خرابی یا کاهش کیفیت میوه را به وجود بیاورد.