معنی فارسی overfruitful

B1

دارای میوه‌های زیاد، به‌گونه‌ای که کاملاً پربار باشد.

Producing an excessive amount of fruit, often more than is manageable.

example
معنی(example):

باغ امسال به‌طور خاصی پربار بود.

مثال:

The garden was particularly overfruitful this year.

معنی(example):

محصول پربار گاهی اوقات می‌تواند کشاورزان را با تولید زیاد غرق کند.

مثال:

An overfruitful harvest can sometimes overwhelm farmers with too much produce.

معنی فارسی کلمه overfruitful

: معنی overfruitful به فارسی

دارای میوه‌های زیاد، به‌گونه‌ای که کاملاً پربار باشد.