معنی فارسی overgilding

B1

بیش از حد طلاکاری کردن، اقدام به طلاکاری زیاد بر روی اشیا یا آثار هنری.

The act of applying too much gold decoration to something.

example
معنی(example):

بیش از حد طلاکاری کردن می‌تواند از زیبایی واقعی اثر هنری بکاهد.

مثال:

Overgilding can detract from the true beauty of the artwork.

معنی(example):

بیش از حد طلاکاری کردن نمای ساختمان سرزنش شد.

مثال:

The overgilding of the building’s exterior was criticized.

معنی فارسی کلمه overgilding

: معنی overgilding به فارسی

بیش از حد طلاکاری کردن، اقدام به طلاکاری زیاد بر روی اشیا یا آثار هنری.