معنی فارسی overgilds
B1عمل بیش از حد طلاکاری کردن، به زیبا و جذابتر کردن بیش از حد یک داستان یا ایده اشاره دارد.
To embellish or decorate excessively, especially in storytelling.
- VERB
example
معنی(example):
او غالباً داستانهای خود را بیش از حد طلاکاری میکند تا آنها را دراماتیکتر کند.
مثال:
He often overgilds his narratives to make them more dramatic.
معنی(example):
این نویسنده تمایل دارد که هر جنبهای از داستانهایش را بیش از حد طلاکاری کند.
مثال:
This writer tends to overgilds every aspect of his stories.
معنی فارسی کلمه overgilds
:
عمل بیش از حد طلاکاری کردن، به زیبا و جذابتر کردن بیش از حد یک داستان یا ایده اشاره دارد.