معنی فارسی overgilted
B1بیش از حد طلاکاری شده، به دکورها یا اشیایی گفته میشود که افراطی تزئین شدهاند و از نظر بصری قابل توجه هستند.
Describes something that has been excessively ornamented with gold.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دکور بیش از حد طلاکاری شده کاخ هم ممتاز و هم دلخراش بود.
مثال:
The overgilted decor of the palace was both opulent and overwhelming.
معنی(example):
در موزه، قابهای بیش از حد طلاکاری شده توجه زیادی را از بازدیدکنندگان جلب کرد.
مثال:
In the museum, the overgilted frames drew much attention from visitors.
معنی فارسی کلمه overgilted
:
بیش از حد طلاکاری شده، به دکورها یا اشیایی گفته میشود که افراطی تزئین شدهاند و از نظر بصری قابل توجه هستند.