معنی فارسی overgloomily

B1

به صورت بسیار غمگین یا ناامیدکننده.

In an excessively gloomy manner.

example
معنی(example):

او به شدت غمگین درباره چشم‌اندازهای آینده‌اش صحبت کرد.

مثال:

She spoke overgloomily about her future prospects.

معنی(example):

او به شدت غمگین پیش‌بینی کرد که این رویداد شکست خواهد خورد.

مثال:

He overgloomily predicted that the event would be a failure.

معنی فارسی کلمه overgloomily

: معنی overgloomily به فارسی

به صورت بسیار غمگین یا ناامیدکننده.