معنی فارسی overglorious
B1به شدت باشکوه و پر زرق و برق.
Excessively glorious; characterized by extravagant splendor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تزئینات بسیار باشکوه باعث شد جشنواره احساس پرزرق و برقی داشته باشد.
مثال:
The overglorious decorations made the festival feel extravagant.
معنی(example):
داستانهای بسیار باشکوه او درباره دستاوردهایش گاهی اوقات میتوانند آزاردهنده باشند.
مثال:
His overglorious stories about his achievements can sometimes be off-putting.
معنی فارسی کلمه overglorious
:
به شدت باشکوه و پر زرق و برق.