معنی فارسی overjudgment
B1قضاوت بیش از اندازه یا سختگیرانه، که میتواند نتایج منفی در تعاملات اجتماعی داشته باشد.
The act or process of judging someone too harshly.
- NOUN
example
معنی(example):
قضاوتهای زیاد میتواند به روابط بین دوستان آسیب برساند.
مثال:
Overjudgment can harm relationships between friends.
معنی(example):
آنها به خاطر انتخابهایشان با قضاوتهای زیاد از سوی همسالانشان روبرو شدند.
مثال:
They faced overjudgment from their peers for their choices.
معنی فارسی کلمه overjudgment
:
قضاوت بیش از اندازه یا سختگیرانه، که میتواند نتایج منفی در تعاملات اجتماعی داشته باشد.