معنی فارسی overkeenly
B1اشتیاق بیش از حد، به ویژه به صورتی که ممکن است منجر به اشتباهات شود.
In an excessively eager manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با اشتیاق زیاد به پروژه نزدیک شد، مشتاق بود که تأثیر بگذارد.
مثال:
She approached the project overkeenly, eager to impress.
معنی(example):
او با اشتیاق بیش از حد هر پیشنهادی را در جلسه پذیرفت.
مثال:
He overkeenly accepted every suggestion during the meeting.
معنی فارسی کلمه overkeenly
:
اشتیاق بیش از حد، به ویژه به صورتی که ممکن است منجر به اشتباهات شود.