معنی فارسی overloyalties
B1وفاداریهای بیش از حد، چندین تعهد و پایداری به افراد یا گروههای مختلف که ممکن است به تناقضهای اخلاقی منجر شود.
Instances or cases of excessive loyalty that can create complications in relationships.
- NOUN
example
معنی(example):
وفاداریهای بیش از حد او معمولاً به تعارض منافع منجر میشود.
مثال:
His overloyalties often lead to conflicts of interest.
معنی(example):
وفاداریهای بیش از حد مختلف میتواند روابط درون یک تیم را پیچیده کند.
مثال:
Different overloyalties can complicate relationships within a team.
معنی فارسی کلمه overloyalties
:
وفاداریهای بیش از حد، چندین تعهد و پایداری به افراد یا گروههای مختلف که ممکن است به تناقضهای اخلاقی منجر شود.