معنی فارسی overloyalty

B1

وفاداری بیش از حد، تعهد و پایداری به فرد یا گروهی خاص که ممکن است منجر به مشکلات شود.

The quality of being excessively loyal; an allegiance that may prevent one from seeing other options.

example
معنی(example):

وفاداری بیش از حد او به شرکت باعث شد که فرصت‌های بهتر را نادیده بگیرد.

مثال:

His overloyalty to the company made him overlook better opportunities.

معنی(example):

وفاداری بیش از حد می‌تواند رشد شخصی و تفکر مستقل را مختل کند.

مثال:

Overloyalty can hinder personal growth and independent thinking.

معنی فارسی کلمه overloyalty

: معنی overloyalty به فارسی

وفاداری بیش از حد، تعهد و پایداری به فرد یا گروهی خاص که ممکن است منجر به مشکلات شود.