معنی فارسی overobjectification
B2بیش از حد شیء پنداری، به فرآیند یا عمل شیء تلقی کردن افراد به طوری که ویژگیهای انسانی آنها نادیده گرفته شود.
The process of treating someone as an object rather than as a person with feelings and thoughts.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد شیء پنداری زنان در تبلیغات از سوی بسیاری از فعالان انتقاد شده است.
مثال:
The overobjectification of women in advertising has drawn criticism from many activists.
معنی(example):
دانشمندان به بررسی بیش از حد شیء پنداری در ادبیات به عنوان روشی برای بررسی نقشهای جنسیتی میپردازند.
مثال:
Scholars study the overobjectification in literature as a means of exploring gender roles.
معنی فارسی کلمه overobjectification
:
بیش از حد شیء پنداری، به فرآیند یا عمل شیء تلقی کردن افراد به طوری که ویژگیهای انسانی آنها نادیده گرفته شود.