معنی فارسی overplentiful
B2بیش از حد فراوان، وقتی چیزی بسیار بیشتر از حد معمول موجود است.
Excessively abundant or plentiful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ امسال با گلها بیش از حد پر بود.
مثال:
The garden was overplentiful with flowers this year.
معنی(example):
محصولات بیش از حد سبب ایجاد مازاد در بازار شدند.
مثال:
The overplentiful crops created a surplus in the market.
معنی فارسی کلمه overplentiful
:
بیش از حد فراوان، وقتی چیزی بسیار بیشتر از حد معمول موجود است.