معنی فارسی overpollinating
B1عملی که در آن گردهافشانی گیاهان به طور غیرطبیعی و بیش از حد انجام میشود، که میتواند به اکوسیستم آسیب برساند.
The act of excessively pollinating plants, which can harm the ecosystem.
- VERB
example
معنی(example):
بیش از حد گردهافشانی میتواند اکوسیستم طبیعی را در مناطق گلکاری تحت فشار قرار دهد.
مثال:
Overpollinating can overwhelm the natural ecosystem in flower regions.
معنی(example):
کشاورزان باید در مورد بیش از حد گردهافشانی محصولات خود محتاط باشند تا تعادل را حفظ کنند.
مثال:
Farmers need to be careful about overpollinating their crops to maintain balance.
معنی فارسی کلمه overpollinating
:
عملی که در آن گردهافشانی گیاهان به طور غیرطبیعی و بیش از حد انجام میشود، که میتواند به اکوسیستم آسیب برساند.