معنی فارسی overquietly

B1

به طور بیش از حد آرام، در اشاره به نحوه بیان یا رفتار.

In a manner that is excessively quiet.

example
معنی(example):

او بیش از حد آرام صحبت کرد و این کار برای دیگران شنیدنش را سخت کرد.

مثال:

She spoke overquietly, making it hard for others to hear her.

معنی(example):

دانش‌آموزان در طول امتحان بیش از حد ساکت کار کردند.

مثال:

The students worked overquietly during the exam.

معنی فارسی کلمه overquietly

: معنی overquietly به فارسی

به طور بیش از حد آرام، در اشاره به نحوه بیان یا رفتار.