معنی فارسی overquietness
B1سکوت یا آرامشی که به صورت غیر طبیعی زیاد است.
The quality of being excessively quiet.
- NOUN
example
معنی(example):
سکوت بیش از حد در کتابخانه تمرکز را سخت کرد.
مثال:
The overquietness in the library made it difficult to concentrate.
معنی(example):
برخی افراد سکوت بیش از حد را ناراحتکننده میدانند.
مثال:
Some people find overquietness unsettling.
معنی فارسی کلمه overquietness
:
سکوت یا آرامشی که به صورت غیر طبیعی زیاد است.