معنی فارسی overspun
B1چرخاندن یا بیان کردن به طور افراطی یا اضافی، معمولاً به معنی واقعی یا داستانی.
To spin something too much, often leading to a mess or exaggeration.
- VERB
example
معنی(example):
او نخ را بیش از حد چرخاند و در هم پیچید.
مثال:
She overspun the yarn and it tangled.
معنی(example):
او داستان را بیش از حد بزرگ کرده، و باور کردنش سخت است.
مثال:
He has overspun the story, making it hard to believe.
معنی فارسی کلمه overspun
:
چرخاندن یا بیان کردن به طور افراطی یا اضافی، معمولاً به معنی واقعی یا داستانی.