معنی فارسی overwasted
B1بیش از حد هدر رفته؛ به معنی مصرف بیش از حد یا خستگی ناشی از کار زیاد.
To be excessively exhausted or to waste resources carelessly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بعد از کار کردن تمام شب احساس خستگی زیاد کرد.
مثال:
He felt overwasted after working all night.
معنی(example):
منابع بیش از حد هدر رفته بر روی پروژه تأثیر منفی گذاشت.
مثال:
The overwasted resources hindered the project.
معنی فارسی کلمه overwasted
:
بیش از حد هدر رفته؛ به معنی مصرف بیش از حد یا خستگی ناشی از کار زیاد.