palmary
پالماری به معنای خاص و برجسته است که به یک مهارت خاص در یک حرفه یا هنر اشاره دارد.
palmarian
پالماری به فعالیتها یا تمریناتی اشاره دارد که به تقویت دست و مچ کمک میکند.
palmaris
پالماری به عضلهای در دست اشاره دارد که نقش مهمی در حرکات و گرفتن دارد.
palmated
برگهایی که شبیه به دستان باز هستند و به صورت چندین لوب جدا از هم توزیع شدهاند.
palmately
به شکلی که برگها یا اجزای دیگر به طور مقابل و کنگرهدار از یک نقطه مرکزی قرار گرفته باشند.
palmatifid
برگهایی که دارای شکافهای عمیق و مشخص بین لوبها هستند.
palmatilobate
برگهای دارای لوبهای مشخص و عمیق که شبیه به دست میباشند.
palmatilobed
برگهایی که دارای لوبهای غیر عمیق و کم عمق نسبت به هم هستند.
palmation
پالمیشن به معنای شکل خاصی از برگها است که شبیه به دستانی که از یک نقطه بیرون آمدهاند، تشکیل میشود.
palmatiparted
پالماتیپارتد به برگهایی اشاره دارد که به صورت جداشده و به شکل دستان باز شدهاند.
palmatipartite
پالماتیپارتیت به برگها یا ساختارهایی اطلاق میشود که شکافها یا لبههای تشکلی شبیه به دستان را دارند.
palmatisect
پالماتیسکت به برگهایی اطلاق میشود که به صورت شکافها و بخشهای مشخص از سطوح برگ تشکیل شدهاند.
palmatisected
پالماتیسکت به معنی حالتی است که برگها به طور عمیق تقسیم شدهاند و این میتواند به گیاه کمک کند تا بهتر در محیط رشد کند.
palmature
پالماتور به نوعی از طراحی اشاره دارد که حاوی ساختارهای طبیعی و ارگانیک است.
palmchrist
پالمکریست، نوعی درخت نخل است که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند و به ارتفاعات بالا میرسد.
palmcrist
پالمکریست، نوعی درخت نخل با برگهای بزرگ و عطر خوشبو است.
palmella
پالملا، نوعی جلبک سبز است که در محیطهای آبی زندگی میکند و بخشی از زنجیره غذایی است.
palmellaceae
پالملاسه، خانوادهای از جلبکهای سبز است که در اکوسیستمهای آبی به وفور یافت میشود.
palmellaceous
پالملاسی، به ارگانیسمهای خاصی اطلاق میشود که به خصوص در آبهای آبی زندگی میکنند.
palmelloid
پالملوئید به ساختارهایی اطلاق میشود که شباهت به پالملا دارند.
palmery
پالمری به ناحیهای گفته میشود که درختان نخل در آن رشد میکنند.
palmeries
جمع پالمری. نواحی که درختان نخل در آنها رشد میکنند.
palmerin
نوعی از درخت نخل که خصوصیات خاص خود را دارد.
palmerite
نوعی میوه یا دانه که از درختان نخل به دست میآید.
palmerworm
نوعی آفت که درختان نخل را تحت تأثیر قرار میدهد.
palmettoes
پالمتوها، نوعی درخت نخل کوچک یا میانپایه هستند که معمولاً در نواحی گرمسیری و نیمهگرمسیری رشد میکنند.
palmetum
پالمتوم، باغی است که درختان نخل بهطور خاص در آن کاشته شدهاند تا عاشقان گیاهان بتوانند تنوع گونههای نخل را مشاهده کنند.
palmful
دستپالم، مقداری که با دستان باز و درحالیکه به شکل نخل است، جمع میشود.
palmic
اسید پالمیک، نوعی اسید چرب است که در روغنهای گیاهی مثل روغن نخل وجود دارد.
palmicoleus
پالمیکولئوس، گروهی از حشرات است که در درختان نخل زندگی میکنند و ممکن است به آنها آسیب بزنند.
palmicolous
پالمیکولوس به گیاهانی اطلاق میشود که بهطور خاص در کنار درختان نخل رشد میکنند.
palmiferous
درختان یا گیاهانی که دارای برگهای شانهای یا پالمی هستند.
palmification
عمل تغییر یک محیط به گونهای که درختان نخل در آن وجود داشته باشند.
palmiform
شکل و ساختار مشابه با آنچه که در درختان نخل وجود دارد.
palmigrade
حیواناتی که در حرکت خود از کف دستهایشان استفاده میکنند.
palmilla
الیافی که از گیاه نخل استخراج میشود و در صنایع دستی استفاده میشود.
palmillo
میوهای از درخت نخل که طعمی شیرین دارد.
palmilobate
درخت یا گیاهی که دارای برگهای لوبدار به شکل خاص باشد.