perennation
پرنیشن به معنای زنده ماندن و ادامه حیات چیزی برای مدت طولانی.
perenniality
پرنالیته به معنای دائمی یا ماندگاری چیزی برای مدت طولانی.
perennialize
دائمی کردن، به معنی تبدیل یک گیاه به حالت دائمی است به طوری که سال‌ها زنده بماند و هر سال گل دهد.
perennialness
دائمی بودن، به معنای حالت یا ویژگی گیاهانی است که برای مدت طولانی زندگی می‌کنند و هر ساله شکوفا می‌شوند.
perennibranch
شاخه دائمی، به معنی شاخه‌هایی از این جانوران است که در طول زندگی آنها باقی می‌ماند و نقش ایفا می‌کند.
perennibranchiata
پرنی‌برانچیا، به گروهی از جانوران اشاره دارد که آبشش‌های خود را در طول زندگی حفظ می‌کنند.
perennibranchiate
پرنی‌برانشیه، به موجوداتی اشاره دارد که آبشش‌های دائمی دارند و در مراحل مختلف زندگی خود تغییر نمی‌کنند.
perennity
دائمی بودن، به معنای وجود و استمرار در طول مدت زمان طولانی، بدون تغییر قابل توجه است.
perequitate
تقسیم کردن به صورت عادلانه، در مورد منابع یا ثروت‌ها استفاده می‌شود که به گونه‌ای عادلانه توزیع شوند.
pererrate
به معنای تغییر مسیر یا رفتن به مسیر دیگر به منظور اکتشاف، معمولاً به صورت ناخواسته.
pererration
عمل تغییر مسیر یا انحراف از مسیر اصلی، معمولاً به دنبال یک نتیجه مثبت.
pereskia
جنس گیاهان کاکتوس که دارای برگ‌های عریض و معمولاً در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
pereundem
نظریه یا ایده‌ای که به مفهوم بازگشت به یک نقطه خاص برمی‌گردد.
perezone
منطقه‌ای در یک اکوسیستم که ویژگی‌های خاصی را در بر می‌گیرد.
perfay
پرفرم کردن، به معنای کامل کردن یا بهبود بخشیدن به چیزی است.
perfectability
کمال‌پذیری به معنای توانایی به کمال رسیدن یا کامل شدن است.
perfectation
کامل شدن، فرایند رسیدن به کمال در هر زمینه‌ای.
perfectedly
به شکلی کامل و بی‌نقص.
perfecter
کامل کننده، کسی که یک شیء یا مهارت را کامل‌تر می‌کند.
perfecters
کامل‌کنندگان، افرادی که به بهبود مهارت‌ها و تکنیک‌ها کمک می‌کنند.
perfectest
ایده‌آل‌ترین، بی‌نقص‌ترین، به معنای کسی یا چیزی که تمامی ویژگی‌های مثبت را به بهترین نحو داراست.
perfecti
افراد برتر، افراد با مقام و دانش بالا در زمینه‌ای خاص.
perfectibilian
کمال‌طلب، فردی که به ایده‌آل‌ها و بهبود مستمر باور دارد.
perfectibilism
نظریه‌ای که بر بهبود مستمر انسانی و اجتماع تاکید دارد.
perfectibilist
کمال‌طلب، فردی که به تلاش برای بهبود مستمر و ایده‌آل‌ها معتقد است.
perfectibilitarian
کمال‌طلب، فردی که برای بهبود جامعه و رفع نارسایی‌ها تلاش می‌کند.
perfectible
قابل بهبود، به معنای این است که شخص یا چیزی می‌تواند به تدریج بهبود یابد یا به کمال نزدیک‌تر شود.
perfectionate
به کمال رساندن، فرایندی که در آن چیزی به بهترین وضعیت ممکن خود دست می‌یابد.
perfectionation
فرایند یا عمل به کمال رساندن چیزی.
perfectionator
کسی که به دنبال کمال است و سعی دارد همه چیز را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
perfectioner
کسی که سعی دارد به کمال برسد یا به دیگران کمک می‌کند که به کمال برسند.
perfectionistic
ویژگی یا صفتی که به دنبال کمال و نقص‌زدایی در کارها است.
perfectionize
کامل کردن یا به بالاترین سطح رساندن چیزی، در اصطلاح این واژه معمولاً برای بهبود کیفیت کار یا عملکرد استفاده می‌شود.
perfectionizement
عمل کامل کردن یا به بالاترین سطح رساندن چیزی، معمولاً در زمینه پروژه‌ها یا اهداف.
perfectionizer
شخصی که به دنبال کامل کردن کارها یا بهبود کیفیت آن‌هاست.
perfectionment
عمل کامل کردن یا به بالاترین سطح رساندن چیزی، عموماً به مهارت‌ها اشاره دارد.
perfections
ویژگی‌ها یا جنبه‌های کامل یک چیز یا شخص.
perfectism
رویکردی که در آن فرد به دنبال کامل بودن در همه جنبه‌های زندگی خود است.
perfectist
کمال‌گرا، فردی که به دنبال بدون نقص بودن و دستیابی به کمال در کارها می‌باشد.
perfectively
به معنای به طور کمال‌گرا، به گونه‌ای که هیچ نقصی وجود نداشته باشد.