perigynies
پریژین، ساختارهایی که در برخی گیاهان در اطراف تخمدان قرار دارند و به گلهای دوتایی یا گردهافشان کمک میکنند.
perigynium
پریژینیوم، یک پوشش محافظ برای تخمدان در گیاهان خانوادهٔ گندمیان.
periglandular
پریغدهای، اشاره به بافت یا ناحیهای که در اطراف غدد قرار دارد.
periglial
پریمغزی، به بافت یا سلولهایی اطلاق میشود که در اطراف بافت مغز قرار دارند.
perigloea
پریگلوئه، به ساختارهایی در گیاهان اطلاق میشود که به آنها در حفاظت کمک میکند.
periglottic
پریحلق، اشاره به ناحیه ای در اطراف لبه حنجره دارد که به بلع مرتبط است.
periglottis
پریگلوتیس، ناحیه یا ساختاری در اطراف گلوت (لرزه گلو) که در عملکرد بلع و تنفس نقش دارد.
perignathic
پریگناتیک، مربوط به ناحیهای است که شامل فک و نواحی اطراف آن میباشد.
perigon
پریگون، یک اصطلاح در ریاضی و هندسه که به مفاهیم خاصی اشاره دارد.
perigonadial
پریگونادیال، مربوط به نواحی اطراف غدد تولیدمثل است.
perigonal
پریگنال، مربوط به اجزای اطراف گیاهان و گلها.
perigone
پریگون، ساختاری در گیاهشناسی که به قسمتهای محافظ گل اشاره دارد.
perigonia
درست مانند پوششهای محافظ، پریگونیا در گیاهشناسی به ساختاری اطلاق میشود که واندامهای تولید مثل را احاطه میکند.
perigonial
پریگونال به ویژگیها یا برگهای مرتبط با پریگونیا در گیاهان اشاره دارد.
perigonium
پریگونیم به پوشش یا ساختاری اطلاق میشود که وظیفه حفاظت از سیستم تولید مثل در گیاهان را دارد.
perigonnia
پریگونیا به مجموعهای از ساختارها در گیاهان اشاره دارد که در تولید مثل مؤثر هستند.
perigons
پریگونها به ساختارهایی اشاره دارند که در گیاهان برای تولید مثل و جذب گردهافشانها استفاده میشوند.
perigord
پریگورد نام منطقهای در فرانسه است که به خاطر غذاهای خاص و تروفلهایش شناخته میشود.
perigraph
پریگراف، توصیف دقیق و کامل از یک مکان یا پدیده است.
perigraphic
پریگرافیک به تحلیلها یا توصیفاتی اشاره دارد که بر اساس پریگراف انجام میشود.
perihelial
پریهلیال به ناحیهای اطلاق میشود که در اطراف حداکثر فاصله از خورشید قرار دارد.
perihelian
پریهلیانی به نزدیکترین نقطه به خورشید در مدار یک سیاره یا دنبالهدار اشاره دارد.
perihelium
پریهلیوم نقطه نزدیکترین فاصله به خورشید در مدار یک سیاره یا دنبالهدار است.
periheloin
پریهلیون به نقطهای در مدار دنبالهدار اطلاق میشود که نزدیکترین فاصله به خورشید را میگیرد.
perihepatic
نواحی اطراف کبد را توصیف میکند، که ممکن است شامل آسیب یا التهاب باشد.
perihepatitis
التهاب ناحیه اطراف کبد، که ممکن است ناشی از عفونت باشد.
perihermenial
بافتی که در نزدیکی فضای داخلی بدن قرار دارد، آناتومی را پشتیبانی میکند.
perihernial
منطقهای که اطراف ناحیه هرنیا قرار دارد و ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
perihysteric
حسهای مربوط به نواحی اطراف رحم، که ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند.
perijejunitis
التهاب ناحیه پریژن، که میتواند باعث مشکلات گوارشی شود.
perijove
perijove به نقطهٔ نزدیکترین در مدار سیارهای به ستارهای دیگر اشاره دارد، بهویژه در مورد مشتری.
perikaryal
perikaryal به بخش یا بدن سلولی نورون اشاره دارد که شامل هسته و سایر اجزای سلول است.
perikronion
perikronion به ناحیهای اطلاق میشود که دور یک فیبر عصبی را احاطه کرده است.
perilabyrinth
perilabyrinth به ناحیهای اطلاق میشود که هزارتوی گوش داخلی را احاطه کرده است.
perilabyrinthitis
perilabyrinthitis به التهاب بافتهای اطراف هزارتو در گوش داخلی اطلاق میشود.
perilaryngeal
perilaryngeal به ناحیهای اطلاق میشود که اطراف لارنژ را احاطه کرده است.
perilaryngitis
پریلارنژیت، التهاب در ناحیه نزدیک حنجره است که میتواند به مشکلات تنفسی منجر شود.
perilenticular
پریلنیتولار، اشاره به ناحیهای در مغز دارد که در اطراف عدسی عصبی واقع شده است.
periligamentous
پریلیگامنتوز به بافتهای اطراف رباطها اشاره دارد که نقش مهمی در ثبات مفصل دارند.
perilymphangial
پریلمفنجی به فضایی در گوش اشاره دارد که به انتقال صدا کمک میکند.