periostracum
پریواستراکم، لایه خارجی حفاظتی صدف‌ها و نرم‌تنان است که به آنها کمک می‌کند تا در برابر عوامل خارجی محافظت شوند.
periotic
پریوتیک به استخوان‌های اطراف گوش داخلی اشاره دارد که در شنوایی نقش مهمی ایفا می‌کنند.
periovular
ناحیه‌ای در نزدیکی تخمک که می‌تواند در زمینه‌های پزشکی مورد بررسی قرار گیرد.
peripachymeningitis
التهاب در نواحی اطراف عروق پکیمننژ، لایه‌ای که مغز را پوشانده.
peripancreatic
ناحیه‌ای در اطراف پانکراس که در بررسی‌های پزشکی مورد توجه قرار می‌گیرد.
peripancreatitis
التهاب در ناحیه اطراف پانکراس که می‌تواند به سلامت بیمار آسیب برساند.
peripapillary
ناحیه‌ای در اطراف پاپیلا که می‌تواند در ارزیابی‌های چشمی مورد توجه قرار گیرد.
peripatetian
به طور سنتی به فیلسوفانی اشاره دارد که در حین آموختن و تدریس مشغول راه رفتن بودند.
peripatetical
پیاده‌روی، مرتبط با فلسفه ارسطو که مطالعات و بحث‌ها را در حین حرکت و پیاده‌روی انجام می‌دهد.
peripatetically
به شیوه ای پیاده‌روی، در روند گفتگو یا یادگیری در حین حرکت.
peripateticate
به معنای پیاده‌روی و گفتگو، به‌ویژه در فضای آزاد.
peripateticism
سبک زندگی مبتنی بر سفر و پیاده‌روی به شکلی که به تازگی و کاوش اشاره دارد.
peripatidae
نوعی گروه از جانوران که به دلیل ویژگی‌های خاص زیستی و رفتارشان شناخته می‌شوند.
peripatidea
خانواده‌ای از موجودات نرم‌بدن که در گروه‌های خاصی قرار می‌گیرند.
peripatize
پرپی‌تیز کردن، به معنای حرکت کردن یا قدم زدن در حالی که به یک موضوع فکر می‌شود.
peripatoid
پرپی‌تیوید، به مخلوقاتی گفته می‌شود که دارای ویژگی‌های مشترک با نوع پرپی‌تیز هستند.
peripatopsidae
پرپی‌توسید، خانواده‌ای از موجودات طبیعی که شامل کرم‌های مخملی می‌شوند.
peripatopsis
پرپی‌توسیس، جنسی از کرم‌های مخملی که در محیط‌های خاصی زندگی می‌کنند.
peripenial
پرپی‌نیال، به ناحیه‌ای اطراف ناحیه تناسلی اشاره دارد که اهمیت پزشکی دارد.
peripericarditis
پری‌پریکاردیت، التهاب در اطراف پریکارد قلب که می‌تواند عوارضی ایجاد کند.
peripetalous
پرپی‌تال، به معنای تغییر غیرمنتظره یا چرخش در داستان یا رویداد، معمولاً در ادبیات مشاهده می‌شود.
peripetasma
پرپی‌تاسما، به تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در یک داستان اشاره دارد.
peripety
پرپی‌تی به تغییر ناگهانی و غیرمنتظره در یک داستان یا وضعیت اطلاق می‌شود.
peripetia
پرپی‌تیا به‌عنوان یک نقطه عطف ناگهانی در داستان مطرح می‌شود.
peripeties
پرپی‌تی‌ها به تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در زندگی افراد اشاره دارد.
periphacitis
پرپی‌هاکیتس، به التهاب و عفونت اطراف یک ساختار در بدن اطلاق می‌شود.
peripharyngeal
فضای پری فارینژیال، فضایی در اطراف حلق است که به جراحی‌ها و عفونت‌ها مرتبط می‌باشد.
periphasis
پری فاسیس، استفاده از عبارت‌های طولانی به جای کلمات ساده‌تر است.
peripherad
پریفراد به دستگاه‌هایی اطلاق می‌شود که اتصال به شبکه‌های مختلف را تسهیل می‌کنند.
peripherally
عمل کردن جانبی اشاره به تأثیر کسی یا چیزی در اطراف یک مرکز یا هسته دارد.
peripherallies
جانبی صحبت کردن به معنی بیان نگرانی‌ها یا نکات به‌صورت غیرمستقیم است.
peripherial
جانبی به ویژگی‌ها یا جزئیات خارج از مرکز توجه اشاره دارد.
peripheric
محیطی، مربوط به نقاط دور از مرکز، به ویژه در بدن انسان یا سیستم‌های عصبی.
peripherical
محیطی یا مرتبط با جنبه‌های کناری یا حاشیه‌ای یک موضوع.
peripherically
به‌صورت محیطی، به شکل دور از مرکز یا اطراف یک موضوع یا مشکل.
peripherocentral
محیطی مرکزی، اشاره به اتصالات و مسیرهایی که در اطراف و نزدیک مرکز وجود دارند.
peripheroceptor
حسگرهای محیطی، گیرنده‌هایی که اطلاعات حسی را از محیط به مغز منتقل می‌کنند.
peripheromittor
پرipheromittor، اصطلاحی برای اشاره به حرکات و عملگرهای محیطی در بدن.
peripheroneural
سیستم اعصابی محیطی که به انتقال سیگنال‌ها و اطلاعات از مغز به اعضای دیگر بدن کمک می‌کند.
peripherophose
شرایطی که به تأثیرات محیطی بر روی ادراک حسی ارتباط دارد.