phylesis
فیلسس، فرایند تکامل و تغییرات در موجودات زنده را در بر می‌گیرد.
phylesises
فیلسس‌ها، فرآیندهای تکاملی را تحت بررسی قرار می‌دهند و نشان‌دهنده تغییرات موجودات زنده هستند.
philetaerus
فیلتئروس، بنیان‌گذار شهر پرگامون و یکی از شخصیت‌های مهم تاریخ هلنیستی است.
phyletically
فیلتیک، به روابط تکوینی و اجداد مشترک موجودات اشاره دارد.
phyletism
فیلتیزم به اساس تقسیم بندی موجودات زنده بر اساس روابط تکوینی آن‌ها اشاره دارد.
philharmonics
فیلارمونیک یک ارکستر بزرگ است که به اجرای موسیقی کلاسیک می‌پردازد.
philhellenic
فیللنی به علاقه به یونان و فرهنگ آن اشاره دارد.
philhellenism
فیللنیسم، یک جنبش فرهنگی و سیاسی است که به حمایت از یونان و یونانی‌ها می‌پردازد.
philhellenist
فیلهلنست به فردی اطلاق می‌شود که علاقه و عشق خاصی به فرهنگ و تمدن یونانی دارد.
philhymnic
فیلهیمی به موسیقی و آثار مربوط به آن اشاره دارد که معمولاً برای ارکستر یا گروه‌های بزرگ موسیقی نوشته می‌شود.
philhippic
فیلهیپیک به افرادی اطلاق می‌شود که به سوارکاری و اسب‌ها علاقه‌مند هستند.
philiater
فیلیاتر به فردی اطلاق می‌شود که علاقه و عشق عمیقی به روابط دوستی و افراد نزدیک خود دارد.
phylic
فیلیک به گیاهانی اطلاق می‌شود که با آب و هوای گرم و مرطوب سازگاری دارند.
philydraceae
فیلهیدراسه به خانواده‌ای از گیاهان گفته می‌شود که معمولاً در آب‌های شیرین زندگی می‌کنند.
philydraceous
فیلی‌درایس، صفتی است که به گیاهانی اطلاق می‌شود که در مناطق مرطوب و نزدیک به آب رشد می‌کنند.
philine
فیلی‌ین به شخصیتی اطلاق می‌شود که خصوصیات رمانتیک و جذاب دارد.
philip
فیلیپ نامی است که معمولاً به مردان اطلاق می‌شود و ریشه یونانی دارد.
philippa
فیلیپا نامی است که عمدتاً به زنان اطلاق می‌شود و به معنای 'عاشق اسب‌ها' است.
philippan
فیلیپانی به فرهنگی اشاره دارد که به فیلیپین و سنت‌های آن مربوط می‌شود.
philippe
فیلیپ نامی است که معمولاً به مردان داده می‌شود و ریشه فرانسوی دارد.
philippian
فلیپی متعلق به فلیپ یا مردم آن، به خصوص در ارتباط با شهر فلیپی در مقدونیه.
philippians
فلیپی‌ها افراد ساکن شهر فلیپی یا مرتبط با فرهنگ فلیپ.
philippicize
به معنای تهدید کردن یا شدت بیان انتقاد در گفتگو.
philippina
فلیپینی به افراد زن مربوط به فیلیپین اشاره دارد.
philippines
کشوری واقع در جنوب شرق آسیا که متشکل از چندین جزیره است.
philippism
فلیپیسم به نوعی تأثیر یا نشانه‌های فلیپینی در تفکر یا بیان اشاره دارد.
philippist
فیلیپیست به فردی اطلاق می‌شود که به ایده‌ها و فلسفه‌های خاصی متعهد است.
philippistic
فیلیپیستی به ویژگی‌های مرتبط با فلسفه فیلیپیتِ اشاره دارد.
philippizate
فیلیپیزه کردن یعنی تطبیق یا تفسیر متن‌ها بر اساس مفاهیم فیلیپیستی.
philippize
فیلیپیزه کردن یعنی تغییر یا تطبیق متون به مفهوم یا فلسفه فیلیپیستی.
philippizer
فیلیپیزر به فردی اطلاق می‌شود که در ترویج فلسفه و ایده‌های فیلیپیستی فعال است.
philippus
فیلیپوس نام یک شخصیت تاریخی است که در تحولات فلسفی تأثیرگذار بوده است.
philyra
فیلیرا، یک نیمرخ در اسطوره‌شناسی یونانی که اغلب به عنوان نماد حکمت یا دانش به تصویر کشیده می‌شود.
philister
فیلیستر، اصطلاحی که به فردی با افکار تنگ و بدون آگاهی فرهنگی اشاره دارد.
philistia
فیلیستیا، منطقه تاریخی که فیلیست‌ها در آن زندگی می‌کردند و به شدت تحت تأثیر تاریخ جنگ‌ها با اسرائیل بود.
philistian
فیلیستیان، اصطلاحی برای توصیف افرادی که به فرهنگ و هنر بی‌اعتنا هستند.
philistinely
فیلیستی به معنای برخوردی بی‌توجه و ناپخته نسبت به هنر و فرهنگ است.
philistinian
فیلیستینی به معنای ذهنیتی است که از ارزش‌های فرهنگی و هنری غافل است.
philistinic
تعبیری برای توصیف افرادی که نسبت به هنر و فرهنگ بی‌توجه و بی‌احساس هستند.
philistinish
به خصوصیاتی اطلاق می‌شود که نشان‌دهنده عدم حساسیت به هنر و فرهنگ باشد.