plouteneion
پلوطنیون، مکانی که ثروت و قدرت را گرد هم می‌آورد.
plovery
پلاوری به کیفیت و مرتفع بودن زمین اشاره دارد.
ploverlike
شبیه به پلوور، به خصوص در زمینه ظاهر یا رفتار.
plowable
قابل شخم زدن، به زمین‌هایی اشاره دارد که می‌توان آنها را با بیل شخم زد.
plowback
بازگشت سرمایه، سودی که به جای توزیع به سهام‌داران، برای سرمایه‌گذاری مجدد در کسب و کار استفاده می‌شود.
plowbacks
جمع بازگشت سرمایه، به سودهای بازگشتی به کسب و کار اشاره دارد.
plowboy
پسر کشاورز، پسری که در کشاورزی و به‌ویژه در شخم زدن زمین کار می‌کند.
plowboys
جمع پسر کشاورز، به گروهی از پسرانی که در کشاورزی و شخم زدن زمین کار می‌کنند اشاره دارد.
plowbote
نوعی وسیله‌ی کشاورزی که برای شخم زدن زمین استفاده می‌شود، معمولاً برای کارهای سنگین.
plower
کشاورز، کسی که کار شخم زدن زمین را انجام می‌دهد.
plowers
کشاورزانی که برای آماده‌سازی خاک کار می‌کنند.
plowfish
ماهی‌ای با ظاهری خاص که معمولاً در آب‌های گرم یافت می‌شود.
plowfoot
قسمتی از شخم‌زن که با زمین تماس دارد و برای شخم انجام می‌شود.
plowgang
گروه یا دسته‌ای از کشاورزان که با هم برای شخم‌زنی کار می‌کنند.
plowgate
ابزاری برای تنظیم عمق شخم در شخم‌زن‌ها.
plowgraith
قسمتی از شخم‌زن که در فرآیند گردش خاک نقش دارد.
plowhead
سرپلاهد، به فردی اطلاق می‌شود که دستگاه کشاورزی به نام پلاو را کنترل می‌کند و به عمق خاک می‌کوشد.
plowheads
سرپلاهدها، جمع سرپلاهد و به افرادی گفته می‌شود که در کشاورزی با استفاده از پلاو کار می‌کنند.
plowjogger
سرپلاهد و به شخصی اطلاق می‌شود که در حین کار با پلاو حركات سریع و هماهنگ دارد.
plowlight
پلاهلایت، به منبع نوری گفته می‌شود که در هنگام کار با پلاو برای افزایش دید استفاده می‌شود.
plowline
پلاولاین، بخشی از تجهیزات کشاورزی است که اتصال بین تراکتور و پلاو را فراهم می‌کند.
plowmaker
سرپلاهد، به شخصی گفته می‌شود که پلاوها را طراحی و تولید می‌کند.
plowmaking
شخم‌سازی به عمل ساخت و تهیه ابزارهایی گفته می‌شود که برای شخم زدن زمین و آماده‌سازی آن برای کشت استفاده می‌شود.
plowmanship
هنر و مهارت شخم‌زنی، توانایی انجام صحیح و کارآمد کار با شخم‌زن در کشاورزی است.
plowmell
شخم‌مل به وسیله‌ای اطلاق می‌شود که در کشاورزی برای جداسازی و بهبود وضعیت خاک استفاده می‌شود.
plowpoint
نقطه شخم‌زن، قسمتی از شخم‌زن است که برای شکستن و نفوذ به خاک طراحی شده است.
plowrightia
شخم‌زنی به یک جنس مشخص از گیاهان در خانواده‌ای خاص اطلاق می‌شود که دارای ویژگی‌های خاصی هستند.
plowshoe
کف شخم‌زن، بخشی از شخم‌زن است که به حفظ چسبندگی آن بر روی خاک کمک می‌کند.
plowstaff
چوبی که به وسیله آن شخم هدایت می‌شود.
plowstilt
قطعه‌ای که وظیفه تنظیم عمق شخم را دارد.
plowtail
قسمتی از شخم که دنباله آن را تشکیل می‌دهد.
plowter
ابزاری برای شخم‌زنی و آماده‌سازی زمین.
plowwise
دانشی یا تجربه مربوط به شخم‌زنی.
plowwoman
زنی که شغلش شخم‌زنی و کشاورزی است.
plowwright
خراط شخم، فردی است که ابزار شخم زنی، خصوصاً ابزارهای چوبی، را می‌سازد و تعمیر می‌کند.
pltano
پلتانو، موزی است که اغلب در غذاهای پخته شده استفاده می‌شود و معمولاً پخته یا سرخ می‌شود.
plu
پلو، واحد اندازه‌گیری برای ثبت میزان بارش باران است.
pluchea
پلوچه، یک ژنوس از گیاهان است که معمولاً در مکان‌های مرطوب رشد می‌کند.
pluckage
پلکج، واژه‌ای است که به عمل جدا کردن پرها یا مواد مشابه اشاره دارد.
pluckedness
پلکدنس به وضعیت یا حالت اجزای انتخاب شده اشاره دارد.