procrastinatory
مربوط به به تأخیر انداختن کارها و عدم اقدام به موقع.
procreative
مربوط به تولید مثل و یا توانایی تولید نسل.
procreativeness
ویژگی و قابلیت ایجاد یا تولید اثر یا نسل.
procreativity
توانایی یا کیفیت تولید و خلاقیت در آثار هنری و تحولی.
procreator
تولیدکننده به کسی اطلاق می‌شود که در فرآیند تولید مثل و ایجاد نسل جدیدی از موجودات زنده نقش دارد.
procreatory
پروکریاتوری به عمل و فرآیند تولید مثل اشاره دارد که معمولا شامل رفتارهای خاص و فیزیولوژی زن و مرد است.
procreators
تولیدکنندگان به گروهی از افرادی یا موجوداتی اطلاق می‌شود که وظیفه تولید نسل جدید را بر عهده دارند.
procreatress
تولیدکننده مؤنث، زنی است که در تولید یا زایمان نسل جدید نقش دارد و به طور خاص در تاریخ ادبیات نیز کار برد دارد.
procreatrix
تولیدکننده مؤنث در ادبیات و اسطوره‌شناسی به زنی اطلاق می‌شود که به القای نسل و باروری مرتبط است.
procremation
عمل یا فرآیند تولید نسل جدید، به ویژه در موجودات زنده.
procrypsis
پروکریپسیس به معنای تکنیکی است که در آن موجودات زنده خود را به شکلی در محیط پنهان می‌کنند به طوری که پوشش یا رنگ آن‌ها به خوبی با محیط اطراف هماهنگ باشد.
procryptic
پروکریپتیک به نوعی از پنهان‌سازی یا به هم‌آمیختگی اشاره دارد که در آن موجودات زنده خود را به طور مؤثری از دید دیگران خارج می‌کنند.
procryptically
به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن پیام یا مفهوم واقعی به طور غیرمستقیم و پنهان منتقل می‌شود.
procris
پروکریس در افسانه‌های یونانی به عنوان شخصیتی که به دلیل عشقش به دوکس و خیانتش به او شناخته می‌شود، کاراکتری است که داستان‌های متعدد بر حول او شکل گرفته است.
procritic
پروکریتیک به نقد یا بررسی عمیق و دقیق یک متن یا اثر هنری اشاره دارد.
procritique
نقد پروکریتیک به بررسی و تحلیل عمیق آثار ادبی یا هنری گویند و شامل تحلیلی دقیق از محتوا و فرم آن‌ها است.
procrusteanism
پروکرستیسم، رویکردی سخت‌گیرانه و یکنواخت به مسائل که در آن همه چیز به یک طریق تطبیق داده می‌شود، خواه واقعی باشد یا نه.
procrusteanize
پروکرستی‌سازی، به معنای تطبیق نادرست یا سختگیرانه اطلاعات یا ایده‌ها با یک الگوی خاص بدون توجه به تفاوت‌ها یا تنوعات آن‌ها.
procrustes
پروکرستس، شخصیتی افسانه‌ای در اساطیر یونان که قربانیانش را به زور مجبور می‌کرد تا به اندازه تخت او برسند.
proctal
پروکتال به هر چیزی که به ناحیه مقعد و روده بزرگ ارتباط داشته باشد، اشاره دارد.
proctalgy
پروکتالژی به معنای درد یا ناراحتی در ناحیه مقعد است.
proctalgia
پروکتالژی اصطلاحی است که به درد حاد مقعد اطلاق می‌شود.
proctatresy
پروکتاترسی، یک وضعیت پزشکی است که در آن مجرای مقعد به صورت ناقص یا مسدود شده است و باعث مشکلات در دفع مدفوع می‌شود.
proctatresia
پروکتاترسیا به وضعیتی اشاره دارد که در آن مجرای مقعد به طور کامل بسته شده است و معمولاً در زمان تولد تشخیص داده می‌شود.
proctectasia
پروکتکتازی به گشادی غیرطبیعی مجرای مقعد اشاره دارد و می‌تواند باعث ایجاد بی‌نظمی در روند دفع شود.
proctectomy
پروکتومی به عمل جراحی اشاره دارد که در آن رکتوم به طور کامل یا جزئی برداشته می‌شود.
procteurynter
پروکتورینتر ابزاری است که برای گشاد کردن مقعد قبل از معاینه یا عمل جراحی استفاده می‌شود.
proctocele
پروکتوسل به بیرون‌زدگی یا فتق دیواره مقعد اطلاق می‌شود و ممکن است مشکلاتی در روند دفع ایجاد کند.
proctocystoplasty
پروکتوسیستوپلاستی، یک روش جراحی است که در آن مثانه به منظور درمان اختلالات عملکردی یا آسیب‌ها ترمیم می‌شود.
proctocystotomy
پروکتوسیستوتومی، جراحی‌ای است که طی آن یک باز شدن در دیواره مثانه ایجاد می‌شود.
proctoclysis
پروکتوکلایسس به روش تزریق مایعات به بدن از طریق مقعد اطلاق می‌شود.
proctocolitis
پروکتوکلایتیس به التهاب در ناحیه مقعد و روده بزرگ اشاره دارد.
proctocolonoscopy
پروکتوکلونوسکوپی یک روش تصویربرداری است که برای بررسی مقعد و روده بزرگ استفاده می‌شود.
proctodaea
پروکتودئا به ناحیه‌ای در کف مقعد اشاره دارد که در آن بافت‌ها و ساختارهای حیاتی قرار دارند.
proctodaeal
ناحیه‌ای در جنین که به تشکیل برخی از اندام‌ها و ساختارهای پوست و دستگاه گوارش کمک می‌کند.
proctodaedaea
اصطلاحی در زیست‌شناسی که به ساختار خاصی اشاره دارد.
proctodaeum
ساختاری در بدن که به قسمت پایانی دستگاه گوارش مربوط می‌شود.
proctodaeums
چندین ساختار پایانی مختلف در دستگاه گوارش.
proctodea
اصطلاحی برای اشاره به ساختارهای مرتبط در آناتومی.
proctodeal
مربوط به توسعه ناحیه پروکتودائیل در جنین.