producement
تولید؛ فرآیند یا عمل تولید چیزی.
producent
تولیدکننده؛ شخص یا نهادی که در تولید آثار هنری یا رسانه‌ای فعالیت می‌کند.
producership
حوزه یا موقعیت یک تولیدکننده در یک پروژه یا صنعت.
producibility
قابلیت تولید؛ توانایی یا امکان تولید یک محصول یا ماده.
producible
قابل تولید؛ به چیزی اشاره دارد که می‌تواند تولید شود.
producibleness
قابل تولید بودن؛ کیفیت یا وضعیت قابلیت تولید.
producted
تولید شده، به معنای فرآیند ایجاد یا ساخت چیزی.
productibility
قابلیت تولید، توانایی یک فرایند در تولید محصولات با کیفیت.
productible
قابل تولید، به مواردی اطلاق می‌شود که می‌توانند به راحتی تولید شوند.
productid
شناسه محصول، کدی منحصر به فرد برای شناسایی و ردیابی یک محصول.
productidae
خانواده‌ای از حشرات که شامل مگس‌های میوه می‌شود.
productile
محصولی، به ویژگی‌ها و خصوصیاتی اطلاق می‌شود که به تولید یک کالا مرتبط است.
productional
مرتبط با تولید یا فرایند تولید، به ویژه در صنایع و کارخانه‌ها.
productionist
کسی که در زمینه تولید یا فرایند تولید متخصص یا علاقه‌مند است.
productiveness
توانایی تولید یا اثرگذاری در یک زمینه خاص.
productoid
شبیه یا مرتبط با یک محصول، اغلب در طراحی و هنر کاربرد دارد.
productor
شخصی که یک اثر هنری یا رسانه‌ای را تولید می‌کند.
productory
مرتبط با تولید و فرآیندهای تولیدی.
productress
محصول‌ساز، به معنای تولیدکننده زن، به فردی اشاره دارد که در زمینه تولید فیلم یا تلویزیون به طور تخصصی فعالیت می‌کند.
productus
محصول‌ساز به فردی اشاره دارد که مسئول ایجاد و توسعه یک محصول خاص در زمینه‌های مختلف است.
proecclesiastical
مربوط به کلیسا یا امور مذهبی، به طور خاص به جنبه‌های سازمانی و اجتماعی دین اشاره دارد.
proeconomy
مربوط به حمایت از اقتصاد، معمولاً به سیاست‌ها و ابتکاراتی اشاره دارد که افزایش رشد اقتصادی را هدف قرار می‌دهند.
proeducation
مربوط به ترویج و حمایت از آموزش و پرورش، به ویژه در زمینه دسترسی و کیفیت آموزشی.
proeducational
مربوط به ترویج فعالیت‌ها و برنامه‌هایی که بهبود فرآیند یادگیری و آموزش را هدف قرار می‌دهند.
proegumenal
پروگومنال، مرتبط با مطالعه و تحلیل بافت‌ها و متون به‌منظور درک عمیق‌تر معنا.
proelectric
پروالکتریک، مرتبط با استفاده از نیروی الکتریسیته به‌عنوان منبع انرژی.
proelectrical
پروالکتریک، مرتبط با سیستم‌ها و اجزاء الکتریکی.
proelectrification
برق رسانی پروالکتریکی، فرآیند فراهم کردن برق در مناطق مختلف.
proelectrocution
پروالکتریسیتی، آسیب یا مرگ ناشی از برق گرفتگی.
proelimination
پروالیمینیشن، فرآیند حذف یا کاهش عناصر ناخواسته.
proembryo
پروامبریو، مرحله اولیه در توسعه جنینی است که بلافاصله پس از بارور شدن تخمک و قبل از شکل‌گیری جنین کامل ایجاد می‌شود.
proembryonic
پروامبریونیک به مراحل و ساختارهایی اشاره دارد که به پیشرفت و توسعه جنین در مراحل اولیه کمک می‌کند.
proemial
پرواملی به بخشی از متن یا صحبت اشاره دارد که مقدمه‌ای برای موضوعات اصلی ارائه می‌دهد.
proemium
پروام به مقدمه یا بخش آغازین یک اثر نوشتاری اشاره دارد که اطلاعات کلی و مهمی را ارائه می‌کند.
proempire
پروامپراتوری به مفاهیم و نظریه‌هایی اشاره دارد که به بررسی بنیاد و تأثیر امپراتوری‌ها می‌پردازند.
proempiricism
پروامپیریسم به نظریه‌ای اشاره دارد که تأکید بر اهمیت تجربیات و مشاهدات در فرایند یادگیری دارد.
proempiricist
پروامپیریسیست، فردی است که به فلسفه تجربه‌گرایی باور دارد و معتقد است که دانش از طریق تجربه حسی به دست می‌آید.
proemployee
پروئریلوئی به سیاست‌ها یا اقداماتی اشاره دارد که به نفع کارکنان و حقوق آنها طراحی شده‌اند.
proemployer
پروئریلوئر به سیاست‌ها یا اقداماتی اشاره دارد که به نفع کارفرمایان و توسعه کسب و کارها طراحی شده‌اند.
proemployment
پروئریلوئنت به سیاست‌ها یا برنامه‌هایی اشاره دارد که به ایجاد شغل و بهبود وضعیت شغلی افراد کمک می‌کنند.