pretried
پیشتجربه، به معنی تلاش برای انجام کاری قبل از وقوع یک رویداد دیگر.
pretrying
پیشتلاش، به معنی تلاش برای آمادگی قبل از وقوع یک رویداد یا چالش.
pretrochal
پتروچال، اشاره به منطقهای خاص است که ویژگیهای منحصر به فردی دارد.
prettyface
چهره زیبا، به شخصی اطلاق میشود که از نظر ظاهری جذاب است.
prettification
زیباسازی، به فرآیند بهبود زیبایی یک مکان یا شیء اشاره دارد.
prettifier
زیباساز، شخص یا ابزاری که به بهبود زیبایی یک مکان کمک میکند.
prettifiers
زیبا کنندهها، ابزارهایی هستند که برای افزایش جذابیت بصری و خوانایی استفاده میشوند.
prettyish
به معنای کمی زیبا یا جالب است و غالباً برای توصیف چیزی که به اندازه کامل زیبا نیست، استفاده میشود.
prettyism
زیباییگرایی، فلسفهای است که تأکید بر زیبایی و جذابیت در زندگی دارد.
prettikin
واژهای است که به معنای لمسی زیبا و دلپذیر استفاده میشود و معمولاً به کارهای تزئینی اشاره دارد.
prettily
به زیبایی، به شکلی زیبا و دلپذیر انجام دادن کاری.
pretubercular
پیشسلولی، به وضعیتی اشاره دارد که قبل از ظهور بیماری سل اتفاق میافتد.
pretuberculous
پیشسلولی، به حالتی اطلاق میشود که هنوز سل بهطور کامل آغاز نشده است.
preultimate
پیشنهایی، به مرحلهای اشاره دارد که قبل از مرحله نهایی و آخرین است.
preultimately
پیشنهایی، به معنای زمانی است که قبل از آخرین مرحله یا عمل انجام میشود.
preumbonal
پیشنصف، به ناحیهای در بدن اشاره دارد که قبل از ناحیه نیمتنه واقع شده است.
preunderstand
پیشفهمیدن، به معنای درک اولیه یا غیررسمی موضوعی قبل از آنکه اطلاعات کامل به دست آید.
preunderstanding
پیشفهمی به معنای دانشی است که قبل از مواجهه با یک موضوع یا اطلاعات جدید داریم و بر نحوه درک و تفسیر آن موضوع تأثیر میگذارد.
preunderstood
پیشفهمیده به معنای درک یا شناخت قبلی نسبت به یک موضوع یا مفهوم است.
preundertake
پیشبدء به معنای شروع یا برنامهریزی یک فعالیت یا پروژه قبل از انجام آن است.
preundertaken
پیشبرداشته به معنای انجام پیشنیازها یا برنامهریزیها قبل از انجام کار اصلی است.
preundertaking
پیشبدء به مرحلهای از یک پروژه اشاره دارد که در آن تمام مراحل اولیه مورد بررسی و برنامهریزی قرار میگیرد.
preundertook
پیشبدء به معنای انجام فعالیتهای اولیه قبل از اقدام یا دیدار اصلی است.
preunion
پیش از اتحاد، به دوره یا فعالیتهای قبل از برگزاری یک اجتماع یا رویداد اشاره دارد.
preunions
جمع پیش از اتحاد به چندین برنامه یا مراسم اشاره دارد که قبل از یک اجتماع یا رویداد انجام میشود.
preunite
متحد کردن یا طبقهبندی قبل از وقوع یک event یا اتحاد.
preunited
متحد شده در گذشته، به توصیف وضعیتی اشاره دارد که افراد یا گروهها قبل از یک واقعه خاص با هم همکاری میکنند.
preunites
متحد کردن اعضا، گروهها یا افراد از پیش قبل از یک رویداد.
preuniting
فرایند نزدیک کردن یا متحد کردن افراد یا منابع قبل از یک واقعه.
preutilizable
قابل استفاده پیشین، به چیزی اطلاق میشود که میتوان قبل از استفاده اصلی آن را آماده کرد.
preutilization
استفاده پیشین، به روند آمادهسازی یا برنامهریزی استفاده از یک منبع قبل از کاربرد آن اشاره دارد.
preutilize
پیشاستفاده، به معنای استفاده از چیزی قبل از زمان اصلی استفاده آن است.
preutilized
پیشاستفاده شده، اشاره به چیزی دارد که قبلاً برای استفاده آماده یا سازماندهی شده است.
preutilizing
پیشاستفاده کردن، به معنای استفاده از چیزهایی به صورت آماده و قبل از زمان اصلی است.
preux
پیشو، به معنای شجاع و دلاور است و به افرادی اطلاق میشود که در شرایط چالشبرانگیز ایستادگی میکنند.
prev
پیشبینی کردن یا اقدام پیشگیرانه به معنای انجام عملی برای جلوگیری از وقوع یا بروز چیزی است.
prevacate
تخلیه کردن به معنای خالی کردن یا برطرف کردن اشیا و افراد از یک مکان خاص است.
prevacated
فعل گذشتهی تخلیه کردن به معنای این است که عمل تخلیه در زمان گذشته انجام شده است.
prevacating
فرم فعل حال استمراری تخلیه کردن به معنای در حال انجام بودن عمل تخلیه است.