psychomoral
روان‌شناختی-مذهبی به تأثیرات روانی و اخلاقی در رفتار افراد اشاره دارد.
psychomorphic
روان‌ریختی به نشانه‌گذاری ویژگی‌های روانی در فرم‌های غیرانسانی اشاره دارد.
psychomorphism
روان‌ریختی عبارت است از نسبت دادن احساسات و ویژگی‌های انسانی به اشیاء یا موجودات غیرانسانی.
psychomotility
روان‌حرکتی، علمی است که به بررسی ارتباط بین ذهن و جسم می‌پردازد و تأثیرات حالات روانی بر روی حرکات فیزیکی را بررسی می‌کند.
psychon
روانون، یک واحد نظری در روان‌شناسی است که اغلب برای توصیف انرژی‌های ذهنی و حالات روانی استفاده می‌شود.
psychoneural
روان-عصبی به جنبه‌های مرتبط با فعالیت‌های مغزی و روانی اشاره دارد و تأثیرات متقابل آنها را مورد بررسی قرار می‌دهد.
psychoneurological
روان‌عصبی به اختلالات یا مسائلی اشاره دارد که شامل هم‌پوشانی بین روانشناسی و نورولوژی است.
psychoneurotic
روان‌نوروتیک به اختلالات ذهنی اشاره دارد که معمولاً منشاء روان‌شناختی دارند و ممکن است بر عملکرد عصبی تأثیر بگذارند.
psychony
روانونی به مطالعه پدیده‌های روانی اشاره می‌کند که ممکن است بدون تجلی فیزیکی وجود داشته باشند.
psychonomy
روان‌شناسی، علم بررسی تعاملات ذهن و رفتار با محیط و سیستم‌های مختلف.
psychonomic
روان‌شناختی، مربوط به علم روان‌شناسی و بررسی فرآیندهای ذهنی و یادگیری.
psychonomics
روان‌شناسی اقتصادی، علمی که بررسی می‌کند چگونه روان‌شناسی بر تصمیمات اقتصادی و رفتارهای مالی تأثیر می‌گذارد.
psychoorganic
روانی-ارگانیک، مربوط به اختلالات روانی که منشاء بیولوژیکی دارند.
psychopanychite
روان‌پانیکیت، تحلیلی از خواب‌ها و ترس‌های شبانه که بر اساس روان‌شناسی انجام می‌شود.
psychopannychy
روان‌پانیکیت، مطالعه روان‌شناختی کابوس‌ها و ترس‌ها در خواب.
psychopannychian
روان‌پنیکینیان به دیدگاه‌های مرتبط با خواب روح در هنگام مرگ اشاره دارد.
psychopannychism
روان‌پنیکینیسم به عقیده‌ای اشاره دارد که در آن روح در زمان مرگ می‌خوابد.
psychopannychist
روان‌پنیکینیست به کسی گفته می‌شود که به عقاید روان‌پنیکینیسم اعتقاد دارد.
psychopannychistic
روان‌پنیکینیستی به ویژگی‌های مرتبط با عقاید روان‌پنیکینیسم اشاره دارد.
psychopathia
روان‌پاتیا به شرایط بیماری روانی اشاره دارد.
psychopathically
به طور مربوط به رفتار روان‌پاتیک اشاره دارد.
psychopathies
روان‌پریشی‌ها، به اختلالات روانی شدیدی اطلاق می‌شود که به طور معمول شامل احساسات، تفکر و رفتار غیرعادی است.
psychopathist
روان‌پریش‌شناس به فردی اطلاق می‌شود که به بررسی و مطالعه اختلالات روانی و رفتارهای مرتبط با آن می‌پردازد.
psychopathologic
روان‌پریشانه به شرایط و رفتارهایی اطلاق می‌شود که ناشی از اختلالات روانی هستند.
psychopathological
روان‌پریشانه به مطالعه و تحلیل اختلالات روانی اشاره دارد و شامل بررسی رفتارها و الگوهای مربوط است.
psychopathologically
به نحوی که به تحلیل رفتارها و اختلالات روانی مرتبط باشد.
psychopathologist
روان‌پریش‌شناس به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه اختلالات روانی تخصص دارد و به مطالعه و بررسی آنها می‌پردازد.
psychopetal
رویکردی در درمان که بر استفاده از فرآیندهای ذهنی برای بهبود وضعیت روحی تمرکز دارد.
psychopharmacologic
درمانی که به تأثیرات داروها بر روی ذهن و رفتار افراد می‌پردازد.
psychopharmacological
جنبه‌های مربوط به تأثیر داروها بر روح و روان و درمان اختلالات روانی.
psychophysic
نظریاتی که به بررسی ارتباط بین ذهن و احساسات فیزیکی می‌پردازند.
psychophysical
مربوط به تعامل بین جنبه‌های روانی و فیزیکی تجربه‌های حسی.
psychophysically
به طور خاص به تأثیرات روانی و فیزیکی اشاره دارد.
psychophysicist
روان‌فیزیک‌دان، فردی که بر مطالعه و تحقیق درباره رابطه بین محرک‌های فیزیکی و پاسخ‌های حسی انسان تمرکز دارد.
psychophysiologic
روان‌فیزیولوژیکی، مربوط به تأثیرات متقابل بین روان و فرآیندهای فیزیولوژیکی بدن.
psychophysiological
روان‌فیزیولوژیکی، به جنبه‌های روان‌شناختی و فیزیولوژیکی ارتباط دارد.
psychophysiologically
به طور روان‌فیزیولوژیکی، اشاره به واکنش‌ها و فرآیندهای روانی و فیزیولوژیکی به یکدیگر دارد.
psychophysiologist
روان‌فیزیولوژیست، فردی است که به بررسی تعاملات میان فرایندهای روانی و فیزیولوژیکی می‌پردازد.
psychophobia
ترس از روانشناسی، نگرانی شدید یا ترس نسبت به مسائل روانی و سلامت روان.
psychophonasthenia
پسیکوفوناستنیا، خستگی ذهنی است که به طور خاص بر قابلیت‌های گفتاری فرد تأثیر می‌گذارد.